مرا دنبال کنید

جستجوگر

موسیقی

  • برای شنیدن رادیو گلها اینجا کلیک کنید
  • سپس ویندوز مدیا پلیر را انتخاب نمایید

  • پیوندهای بیرونی

      تصویر : https://rozup.ir/view/3409411/MYPNG.png

      در سایت آپارات مباحث من و سهیل قاسمی در آپارات My Instagram My Instagram
    نشر دهید - Share By

    درویش را که ملک قناعت مسلم است

    درویش نام دارد و سلطان عالم است

    درهم شود ز بهر درم حال آدمی

    آری تمام صورت درهم چو درهم است

    روزی تو را ز بهر حوادث کند هلاک

    گردون حلقه کرده که چون مار افعم است

    در دور اگر به جام مرادی رسی منوش

    کین کاس شربتی است که آلودۀ سم است

    معدوم شد وفا و مروّت وفات یافت

    وین جامۀ کبود فلک بهر ماتم است

    خم در خمست کار جهان همچو زلف یار

    صد گونه پای بند تو در زیر هر غم است

    بر باد رفت عمر و تو از خویش غافلی

    یکدم به خود بیا که همه عمر یک دم است

    تدبیر زاد کن که فنا در ره بقا است

    ترک امل بگو که عزیمت مصمم است

    مولانا ناصر بخارایی علیه رحمه؛ شاعری عاشق و عارفی واثق است که در گذار از درازنای قرون و اعصار گذشته، در غبار ناملایمات حوادث دهر، نه تنها در ایران معاصر بلکه در زادگاه خود بخارا نیز از مطمح نظر پارسی زبانان مستور مانده و در ابتلا به سنت گردون حلقه کرده ای که در وصف او چون مار افعی است؛ به گناه دانش و فضل در عهد زندگانی هم؛ زمام مراد نیافته و امروز صدها سال پس از سپردن ودیعت حیات به مادر هستی، هنوز آنگونه که در خور مقام و جایگاه والای عرفانی و ادبی او است حق وی در زبان و ادبیّات پارسی ادا نگردیده است.

    گمان مبر که اگر تیر ناله بگشایم/سنان آه مرا آسمان سپر باشد/ طمع به کس نکنم از گدایی ام عار است/سؤال کار گدایان معتبر باشد/ ثنای هر کس و ناکس برای زر نکنم/که وجه قوت من ز دسترنج بر باشد/

    هرچند در دیوان شعر او قصاید و اشعار محدودی در مدح شاهان و حکومتیان به چشم می آید اما بر خلاف مدایح سایر شعرا ابیات او هیچگاه آمیخته با مبالغه و گزافه گویی های بی اساس نیست و روح حاکم بر آنها غالباً جنبه تعلیمی و اخلاقی دارد که همواره سلطان را به عدل و رای و دانش و حلم، تلقین می دهد.

    رسید مژده دولت که یار می آید/چو مه به قلۀ گردون سوار می آید/نهاد گل همه شب گوش و بامداد شنید/ ز باد صبح که آن گلعذار می آید/ شکوه منصب شاهی جلال دین هوشنگ/که روز رزم چو اسفندیار می آید/نکرد ناله ز دست چنار کز عدلت/نوای مرغ ز برگ چنار می آید.

    او مانند هر شاعر پر احساس؛ گاهی امیدوار و گاهی لبریز از یأس و ملالت و نومیدی است و گردش چرخ ایّام را به کام مردم نادان می بیند.

    در عدم آسوده بودم، این زمان از بود خویش/ رنج دارم، کاشکی هرگز نبودی بود من

    ناصر بخاری همچون حافظ شیرازی مرید پیر مغان است و در مواضعی سخت بر علیه صوفی و زاهد و مفتی و محتسب؛ چون نیک بنگری بهتر از هر شاعر دیگر؛ دمیدن آفتاب عشق و پرتو حسن خدای را در بامداد ازل توصیف کرده است.

    به جان جمله مردان که در صباح ازل/چو باد لطف روان شد ز جنبش اوّل/ مرا ز غنچه پر خون دل گلی بشِکفت/ که بوی عشق ازو پر شده است، دین و دول/ خوش است صحبت رندان کز آب صافی خُم/بشسته اند ز خود رنگ زرق و بوی حیل

    اثر انکار ناپذیر این مرد بر شاعران معاصر و متأخر بر او تا بدان جا است که در دیوان ها و آثار ایشان؛ استقبال و اقتباس از ناصر فراوان به چشم می آید. او خود امّا خود را مقلّد نمی داند و با دفاع  از اصالت اشعارش، خود را نادرۀ ایام دانسته و مدّعی درج سکّه ای نو بر ساحت سخن منظوم می شود.

    رواجی یافت دینار معانی/ که ناصر سکّه ای نو بر سخن زد

    اگر ناصر بخارایی را در زمرۀ مظلوم ترین شاعران گمنام ادب پارسی و در طراز بهترین شعرای کلاسیک سبک عراق عجم لقب دهیم، هرگز اغراق  و مبالغه ای نابجا در حق وی نکرده ایم.

    سخن نادر من گر عجبت می آید /نکنی عیب که من نادرۀ ایامم

    اشعار او در بلاغت و فصاحت ظاهر و معنای بلند باطن با شعر بزرگانی چون حافظ و سعدی و مولوی پهلو می زند و شاخسار درخت سرو در برابر آزادگی نهفته در کلامش شرمسار می گردد. امّا در کمال تعجّب و تأسف در قیاس با سایر شاعران معاصر وی، تعداد نسخ خطی بر جای مانده از آثارش بسیار قلیل و انگشت شمار است و پوشیده نخواهد بود که دلیل این امر؛ ارتباط کمرنگ او با دستگاه دیوانی ملوک و شاهان و فقر و تنگ دستی وی می باشد.

    آفرین بر من که من از آفرینش برترم

    طایر قدسم فلک چون بیضه در زیر پرم

    چون مگس خوان لئیمان را نخواهم شد کمین

    چون صراحی پیش هر ناکس فرو ناید سرم

    شهسوار ملک فقرم وز زبان شمشیر من

    پادشاه وقت خویشم وز معانی لشکرم

    زر اگر خاک است بادا خاک خواری بر سرش

    من به روی زرد خود مستغنی از وجه زرم

    نفس و طبع و چرخ و انجم پرده روی من اند

    سرخ رو گردم چو گل گر پرده ها را بردرم

    گفت ناصر این قصیده از زبان کبریا

    ورنه در راه حقیقت از غباری کمترم

    شرح احوال و توصیف کیفیّات دیوان قطور و غنی ناصر بخارایی؛ خود نیازمند انجام تحقیقات و پژوهش های علمی منسجم و دانشگاهی است. اما مطالب فوق به ایجاز دیباچه ای است بر مقالت استاد گرانقدر و ناصرشناس معاصر در جمهوری تاجیکستان؛ پروفسور ((شریف مراد اسرافیل نیا)) که سالیان دراز از عمر با برکت خویش را صرف تحقیق و کنکاش در روزگار و آثار ناصر بخاری و دیگر شاعران بزرگ ادب پارسی کرده است. مقالۀ ایشان که در مورخ پنجشنبه دوم اسفند ماه جلالی در سنه یکهزار و سیصد و نود و هفت در بخش وادی ادبیات روزنامه شهیر اطلاعات به پایمردی استاد رضا رفیع به چاپ رسیده است، خلاصه ای است از کتاب مفصّل و مبسوطی که استاد به زبان روسی درباره میراث و احوال ناصر بخارایی در دانشگاه مسکو به چاپ رسانده اند و پس از بازگردانی آن به زبان فارسی تاجیکی، به زودی با پایان کار ویرایش و آماده سازی آن برای خوانندگان ایرانی به صورت کامل در کشور ما نیز به زینت طبع آراسته خواهد شد.

    در عین حال در خصوص سوابق اقدامات انجام یافته در باب معرفی ناصر بخارایی به نسل های معاصر، لازم به ذکر می دانم که مرحوم استاد دکتر مهدی درخشان، رحمت الله علیه  برای اولین بار در سال 1353 خورشیدی دیوان ناکامل امّا ارزشمندی از کلیّات ناصر بخارایی را توسط بنیاد نیکوکاری نوریانی تهران به تعداد محدود هزار نسخه در ایران به نشر رسانده اند که این کتاب در بازار امروز نایاب و خارج از دسترس علاقه مندان به ادبیات پارسی است. از این رو نگارنده حقیر این سطور که در حال حاضر چندی است به تصحیح دیوان جامع ناصر اهتمام دارد در زمان جستجو برای یافتن نسخ خطی اشعار وی به حمد الله و المنه؛ توفیق آشنایی با پروفسور اسرافیل نیا و بهره از معلومات ارزنده ایشان در خصوص این شاعر گمنام را یافت و از این رهگذر مراتب سپاس و تقدیر و تشکر خویش را به ایشان اعلام می دارد.

    سعید کافی انارکی- ساربان

    برای دریافت متن مقاله استاد دکتر شریف مراد اسرافیل نیا اینجا کلیک کنید

     برای دریافت متن مقاله از سایت دایره المعارف ایران اینجا کلیک کنید

    برای دریافت متن مقاله از سایت دایره المعارف ایران اینجا کلیک کنید

     

    تصویر جلد کتاب احوال و روزگار ناصر بخارایی به زبان روسی نوشته استاد دکتر شریف مراد اسرافیل نیا 

    جلد کتاب پرفسور اسرافیل نیا

     

    ارسال نظر

    نام
    ایمیل (منتشر نمی‌شود)
    وبسایت
    :) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B :S
    کد امنیتی
    رفرش
    کد امنیتی
    نظر خصوصی
    مشخصات شما ذخیره شود ؟ [حذف مشخصات] [شکلک ها]

    نظرات ارسال شده

    About Us

    Official website of Saeid Kafi Anaracki
    سعید کافی انارکی-ساربان

    پیوندهای روزانه

  • دادراه (750)
  • تابلوی اعلانات

    شاهنامه فردوسی شاهنامه فردوسی